łagodnie łagodnie خُوش خَو، با مِهربانی، با مُلایِمَت، بِه طُورِ مُلایِم، ساکِت، قابِلِ تَوَجُّه، مُلایِم، مُلایِمَت دیکشنری لهستانی به فارسی