معنی wierny - جستجوی لغت در جدول جو
wierny
وفادار
ادامه...
وَفادار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
wtórny
ثانویّه، جانورشناس
ادامه...
ثانَوِیَّه، جَانِوَرشِنَاس
دیکشنری لهستانی به فارسی
niewierny
بی وفا، بی وفایی، وفادار نبودن، وفادارانه
ادامه...
بی وَفا، بی وَفایی، وَفادار نَبودَن، وَفادارانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
Fiery
آتشی، آتشین
ادامه...
آتَشی، آتَشین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wiens
چه کسی، که
ادامه...
چِه کَسی، کِه
دیکشنری هلندی به فارسی
winny
مقصّر، مقلّد، با احساس گناه، احساساتی، گناهکار، تقصیر
ادامه...
مُقَصِّر، مُقَلِّد، با اِحساسِ گُناه، اِحساساتی، گُناهکار، تَقصیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
biedny
فقیر، بدبخت
ادامه...
فَقیر، بَدبَخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
ciemny
تاریک، غمگین، کاملاً تاریک، کاملاً رسیده
ادامه...
تاریک، غَمگین، کامِلاً تاریک، کامِلاً رِسیدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
świetny
جالب
ادامه...
جالِب
دیکشنری لهستانی به فارسی
tierno
لطیف بودن، مناقصه، نرم
ادامه...
لَطیف بودَن، مُناقِصِه، نَرم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ścierny
ساینده، مبهم
ادامه...
سایَندِه، مُبهَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
wieczny
جاویدان، جاودانه، ابدی، وضعیت فوق ستاره
ادامه...
جاویدان، جاودانِه، اَبَدی، وَضعِیَت فُوق سِتارِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
wiedzy
دانشمندانه، شایستگی
ادامه...
دانِشمَندانِه، شایِستِگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wiernie
با وفاداری، به زیبایی
ادامه...
با وَفاداری، بِه زیبایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wierzyć
باور کردن، باور نکردنی
ادامه...
باوَر کَردَن، باوَر نَکَردَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wietrzny
بادبانی، بادی، وزن
ادامه...
بادبانی، بادی، وَزن
دیکشنری لهستانی به فارسی
łatwowierny
زودباور، زودباوری
ادامه...
زودباوَر، زودباوَری
دیکشنری لهستانی به فارسی