جدول جو
جدول جو

معنی trzy - جستجوی لغت در جدول جو

trzy
سه، سه گانه
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

حفظ کردن، حکایت
دیکشنری لهستانی به فارسی
امتناع، رد کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
نگه داشتن، نگهبان
دیکشنری لهستانی به فارسی
استحکام، استخدام، انعطاف پذیری، سختی، به طور جامع، استقامت، پایداری
دیکشنری لهستانی به فارسی
سخت جان، انجماد، تحمّل پذیر، تحمّل پذیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
مقاومت کردن، مقاومت ناپذیری
دیکشنری لهستانی به فارسی
تزریق، تزریق کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
بازداشت کردن، بازدارنده، ایستادن، باشد، متوقّف کردن، متولّد شد
دیکشنری لهستانی به فارسی
حبس، توقّف، حصر، نگهداری، حفظ کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
متوقّف کردن، توقّف، جلوگیری کردن، جلو، نگه داشتن، عقب نگه دارید
دیکشنری لهستانی به فارسی
بریدن، برش دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
محدود کردن، مانع
دیکشنری لهستانی به فارسی
اجتناب کردن، اجتناب ناپذیر، پرهیز کردن، برای جلوگیری از
دیکشنری لهستانی به فارسی
تیز کردن، خاردار
دیکشنری لهستانی به فارسی
کنترل کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
گرفتن
دیکشنری لهستانی به فارسی
دریافت کردن، قایقرانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
خوب نگهداری شده، خوب نوشته شده
دیکشنری لهستانی به فارسی
فشار کم کردن، از اهرم استفاده کنید، تهویه کردن، فراهم کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
معاش، مخلوط
دیکشنری لهستانی به فارسی
ماندگار، ماوراء بنفش
دیکشنری لهستانی به فارسی
نگهداری کردن، مراقبت کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابلیّت نگهداری، قابل شرب
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابل نگهداری، قابل ویرایش
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور غیرقابل سرکوب، بی اندازه، به طور بی محابا، بی مزّه، مهارنشدنی، مغرضانه
دیکشنری لهستانی به فارسی
غیرقابل سرکوب، سرسخت، غیرقابل توقّف، غیر قابل توصیف
دیکشنری لهستانی به فارسی
غیرقابل تحمّل، دست نیافتنی، به طور غیرقابل تحمل
دیکشنری لهستانی به فارسی
نگه داشتن، توقّف
دیکشنری لهستانی به فارسی
تزریق کردن، واکسیناسیون
دیکشنری لهستانی به فارسی