معنی wietrzyć wietrzyć فشار کم کردن، از اهرم استفاده کنید، تهویه کردن، فراهم کند دیکشنری لهستانی به فارسی
mierzyć mierzyć اَندازِه گِرِفتَن، اَندازِه گیری، اَندازِه کَردَن، اَندازِه گیری کَردَن، نَصب شُدِه دیکشنری لهستانی به فارسی