معنی torbido - جستجوی لغت در جدول جو
torbido
کدر، ابری
ادامه...
کِدِر، اَبری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mórbido
مرگبار، بیمارگونه
ادامه...
مَرگبار، بیمارگونِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Forbid
ممنوع کردن، منع
ادامه...
مَمنوع کَردَن، مَنع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
turbio
کدر، ابری
ادامه...
کِدِر، اَبری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
morbid
مرگبار، بیمارگونه
ادامه...
مَرگبار، بیمارگونِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
morbide
مرگبار، بیمارگونه، به طور غیرعادی و بیمارگونه
ادامه...
مَرگبار، بیمارگونِه، بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه
دیکشنری هلندی به فارسی
morbide
به طور غیرعادی و بیمارگونه، بیمارگونه، مرگبار
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، بیمارگونِه، مَرگبار
دیکشنری آلمانی به فارسی
tórrido
گرم و خشک، داغ
ادامه...
گَرم و خُشک، داغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sortido
متنوّع، مجموعه ای
ادامه...
مُتِنَوِّع، مَجموعِه ای
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sordido
پست، کثیف
ادامه...
پَست، کَثیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
torcido
کج کلاه، کج
ادامه...
کَج کُلاه، کَج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tórrido
گرم و خشک، سوزناک
ادامه...
گَرم و خُشک، سوزناک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dormido
خوابیده
ادامه...
خوابیدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
torride
گرم و خشک، داغ
ادامه...
گَرم و خُشک، داغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morbide
به طور غیرعادی و بیمارگونه، بیمارگونه، مرگبار
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، بیمارگونِه، مَرگبار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fornido
قوی هیکل
ادامه...
قَوی هِیکَل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mórbido
مرگبار، بیمارگونه
ادامه...
مَرگبار، بیمارگونِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
morbido
مرگبار، نرم، ملایم، نرم و فشرده
ادامه...
مَرگبار، نَرم، مُلایِم، نَرم و فِشُردِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
torrido
گرم و خشک، سوزناک
ادامه...
گَرم و خُشک، سوزناک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Morbid
مرگبار، بیمارگونه
ادامه...
مَرگبار، بیمارگونِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی