معنی Forbid
Forbid
ممنوع کردن، منع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Forbid
morbid
morbid
مَرگبار، بیمارگونِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Morbid
Morbid
مَرگبار، بیمارگونِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
morbide
morbide
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، بیمارگونِه، مَرگبار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sordid
Sordid
پَست، بَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Torrid
Torrid
گَرم و خُشک، وَحشَتناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Torpid
Torpid
تَنبَل، کِدِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
torbido
torbido
کِدِر، اَبری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Forked
Forked
شاخِه دار، چَنگال شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Forged
Forged
جَعلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی