معنی fornido
fornido
قوی هیکل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fornido
cornudo
cornudo
دارایِ شاخ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dormido
dormido
خوابیدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
torcido
torcido
کَج کُلاه، کَج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sordido
sordido
پَست، کَثیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
forrado
forrado
فَرش شُدِه، رَدیف شُدِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
forjado
forjado
جَعلی، ساختِه شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
florido
florido
گُلابی، گُلدار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fornire
fornire
اِرائِه دادَن، عَرضِه، تَأمین کَردَن، تَهیِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fervido
fervido
مُتِوَقِّد، پُرشور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی