جدول جو
جدول جو

معنی tillen - جستجوی لغت در جدول جو

tillen
بلند کردن، بالابر، بالا بردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جیغ کش، فریاد زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
تقسیم کردن، تقسیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
سکون، سکوت
دیکشنری آلمانی به فارسی
قرار دادن، محل
دیکشنری آلمانی به فارسی
اراده داشتن، خوٰاستن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ارادی، مایل
دیکشنری آلمانی به فارسی
کباب پزیدن، کباب کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
شیب دادن، شیب
دیکشنری هلندی به فارسی
ملّت، مردم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
زنگ زدن، تماس بگیرید
دیکشنری هلندی به فارسی
فیلم ساختن، فیلمبرداری
دیکشنری هلندی به فارسی
صورت، شمارنده
دیکشنری هلندی به فارسی
افتادن، تله ها، سقوط کردن، زمین خوردن، به زمین افتادن
دیکشنری هلندی به فارسی
حق دادن، عنوان، عنوان دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
تیک زدن، ضربه بزنید، تیک تیک کننده
دیکشنری هلندی به فارسی
تیک زدن، تیک بزنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
پر کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
اراده داشتن، خوٰاستن
دیکشنری هلندی به فارسی
پر کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
جیغ زدن، فریاد زدن
دیکشنری هلندی به فارسی
حساب کردن، برای شمارش، شمارش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
لرزیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
چرخیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
کباب پز کردن، کباب، کباب پزیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
افتادن، سقوط، به زمین افتادن، زمین خوردن، سقوط کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
فیلم ساختن، فیلم
دیکشنری آلمانی به فارسی
غارت کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
برش کردن، هرس کنید، بریدن، تراشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اندازه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پارس کردن، خلیج، ناله کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تشکیل دادن، فرم
دیکشنری آلمانی به فارسی
عبوس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساکت شده، هنوز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوقات، بارها
دیکشنری هلندی به فارسی