معنی willens
willens
ارادی، مایل
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با willens
willen
willen
اِرادِه داشتَن، خوٰاستَن
دیکشنری هلندی به فارسی
gillend
gillend
جیغ کِش، فَریاد زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
wellend
wellend
مُوج دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
wollen
wollen
اِرادِه داشتَن، خوٰاستَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
gillen
gillen
جیغ زَدَن، فَریاد زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
tillen
tillen
بُلَند کَردَن، بالابَر، بالا بُردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
wellen
wellen
مُوج دار کَردَن، اَمواج
دیکشنری آلمانی به فارسی
wiens
wiens
چِه کَسی، کِه
دیکشنری هلندی به فارسی