جدول جو
جدول جو

معنی temmen - جستجوی لغت در جدول جو

temmen
خانگی کردن، رام کردن، تاه شدن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کم نور کردن، کم نور
دیکشنری هلندی به فارسی
تنظیم کردن، صداها
دیکشنری آلمانی به فارسی
زوزه کشیدن، زمزمه کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
برداشتن، گرفتن، دست گرفتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
شرور، معنی، به طور زشت، بدخوٰاه، به طور زننده
دیکشنری هلندی به فارسی
آزمایش کردن، تست کردن، آزمون دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
حساب کردن، برای شمارش، شمارش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
فشرده کردن، گیره ها، محکم گرفتن
دیکشنری هلندی به فارسی
تقسیم کردن، تقسیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
شانه کردن، شانه ها
دیکشنری هلندی به فارسی
بازدارنده
دیکشنری هلندی به فارسی
دوره، مدّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ترسیدن، ترس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ترسیدن، ترس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
جذب کردن، مکیدن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
زوزه کشیدن، زمزمه، وزوز کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
آزمایش کردن، تست کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
رأی دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
آمدن، بیا
دیکشنری آلمانی به فارسی
محدود کردن، مهار کند، ممانعت کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
فرمانده کمکی، ستوان
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
اصطلاحات، شرایط
دیکشنری هلندی به فارسی
ترمز کردن، ترمزها، محدود کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
فشرده کردن، گیره
دیکشنری آلمانی به فارسی
شانه کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
اصطلاحات، شرایط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
کاملًا، به طور کامل
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کم نور کردن، کم نور
دیکشنری آلمانی به فارسی
مهله، علّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
شنا کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
انتخاب کننده، رأی دهنده
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
فوری، بلافاصله، به طور فوری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی