معنی remmer
remmer
بازدارنده
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با remmer
remuer
remuer
هَم زَدَن، هَم بِزَنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
remmen
remmen
تُرمُز کَردَن، تُرمُزها، مَحدود کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
hemmen
hemmen
مَحدود کَردَن، مَهار کُنَد، مُمانِعَت کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
germer
germer
روییدَن، جَوانِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
renommer
renommer
تَغییر نام دادَن، تَغییر نام دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
renier
renier
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، پَشیمان شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relier
relier
رَبط کَردَن، مَربوط می شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rester
rester
ماندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ramper
ramper
حالَت خَزیدَن پِیدا کَردَن، خَزیدَن، زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی