جدول جو
جدول جو

معنی tasować - جستجوی لغت در جدول جو

tasować
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پوشاندن، همپوشانی، پنهان کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ممانعت کردن، برجسته، محدود کردن، تنگ نظر، ترمز کردن، ترومبونیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
زحمت کشیدن، سخت کوش
دیکشنری لهستانی به فارسی
حمله کردن، حمله کند، حمله کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی
بوسیدن، جیر جیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
پشیمان بودن، اندوه دائمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
سوخت رساندن، کسب سود
دیکشنری لهستانی به فارسی
اعمال کردن، اعمال
دیکشنری لهستانی به فارسی
اتو کردن، برادری
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
حکومت کردن، طمع
دیکشنری لهستانی به فارسی
بخار کردن، بخار پز کردن، جفت کردن، دروغگویی ها، تبخیر شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
رنگ کردن، رنگ، روشنایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
توده کردن، تورفتگی، ماساژ دادن، راننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
نقشه کشیدن، برنامه ریزی کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
بار دادن، اضافه بار، بارگذاری کردن، تخلیه
دیکشنری لهستانی به فارسی
موج دار کردن، موجود است
دیکشنری لهستانی به فارسی
مرحله بندی کردن، روی صحنه بگذارد
دیکشنری لهستانی به فارسی
اهدا کردن، دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
نوع دادن، بشردوستانه
دیکشنری لهستانی به فارسی
آزمایش کردن، آزمایش، تست نشده
دیکشنری لهستانی به فارسی
تنظیم کردن لحن، هم ترازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
نجات دادن، ذخیره شده است، ذخیره کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
غارت کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
خط کشیدن، اشتباه، کشیدن، حمل و نقل، نمودار کشیدن، مثال
دیکشنری لهستانی به فارسی
مناسب بودن، درست است، متناسب بودن، متناقض، مساوی بودن، همکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
دوباره ترتیب دادن، برای بدست آوردن مجدّد
دیکشنری لهستانی به فارسی