- sumber
منبع
معنی sumber - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالا بردن، افزایش دهد
بخار کردن، دود، دود کردن
کاشتن، بذر، کاشت کردن
تحت عمل قرار گرفتن، تحت
دانستن
دانستن
به طور تمیز، تمیز کردن، تمیز
عالی، فوق العاده
عالی، فوق العاده
برخاستن، بالا آمدن، پرواز کردن، بالا بردن
عالی، فوق العاده
آشوب، سر و صدا
به طور مختصر، به طور خلاصه
راه رفتن سنگین
برآمدگی پیدا کردن، بمب افکن
شمارش کردن، شماره
تاریک، غمگین، به طور غم انگیز، به طور غمگین، بی روح، ناامیدکننده، به طور خسته کننده، به طور بی روح، به طور افسرده، به شدّت شاداب، عبوس، به طور عبوس
زنبور زدن، وزوز
بی احترامی کردن، کم محلّی کردن
غمگین، تاریک
به نظر رسیدن، به نظر می رسد
افتادن، سقوط کردن، به زمین افتادن، زمین خوردن
انعطاف پذیر
جرعه ای نوشیدن، جرعه جرعه
لیسیدن
زنبور زدن، زمزمه
نقره ای
زوزه کشیدن، زمزمه، وزوز کردن
عالی، فوق العاده