معنی semer
semer
کاشتن، بذر، کاشت کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با semer
temer
temer
تَرسیدَن، تَرس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gemer
gemer
آه کِشیدَن، نالِه، آه و فَغان کَردَن، بِه آرامی گِریِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
semear
semear
کاشتَن، بِکار، کاشت کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
temer
temer
تَرسیدَن، تَرس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sefer
sefer
سَفَر کاروانی، اِعزام
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی