معنی zumbir
zumbir
زنبور زدن، زمزمه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با zumbir
zumbar
zumbar
زَنبور زَدَن، وِزوِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
zumbido
zumbido
وِزوِز کَردَن، وِزوِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
zumbido
zumbido
وِزوِز کَردَن، وِزوِز گوش، وَزوَز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
zombar
zombar
تَمَسخُر کَردَن، مَسخَرِه کَردَن، لَطیفِه گُفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sumber
sumber
مَنبَع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Lumber
Lumber
راه رَفتَن سَنگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Number
Number
شُمارِش کَردَن، شُمارِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
subir
subir
تَحتِ عَمَل قَرار گِرِفتَن، تَحتِ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
subir
subir
بالا بُردَن، اَفزایِش دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی