معنی zumbar
zumbar
زنبور زدن، وزوز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با zumbar
zumbir
zumbir
زَنبور زَدَن، زِمزِمِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
zombar
zombar
تَمَسخُر کَردَن، مَسخَرِه کَردَن، لَطیفِه گُفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
hambar
hambar
بی طَعم، بی مَزِّه، بی مَزِّه بودَن، بی روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sumber
sumber
مَنبَع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Lumber
Lumber
راه رَفتَن سَنگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
pumbaa
pumbaa
دوچِهرِه، سَرگَرم کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Number
Number
شُمارِش کَردَن، شُمارِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fumar
fumar
دود کَردَن، دود
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
umiar
umiar
میانِه رَوی، مُتِوَسِّط
دیکشنری لهستانی به فارسی