جدول جو
جدول جو

معنی stelen - جستجوی لغت در جدول جو

stelen
دزدیدن، دزدی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

گرفتار کردن، مربّا
دیکشنری آلمانی به فارسی
هدایت کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
مردن، بمیر
دیکشنری آلمانی به فارسی
برخاستن، صعود، پرواز کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ایستاده
دیکشنری آلمانی به فارسی
در هم پیچیدن، قرار دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
سوزاندن، نیش زدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
حساب کردن، برای شمارش، شمارش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
الک کردن، هفت
دیکشنری آلمانی به فارسی
حق دادن، عنوان، عنوان دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
هدایت کردن، برای هدایت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
آرزو داشتن، تلاش کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
رگه انداختن، راه راه
دیکشنری هلندی به فارسی
کوبیدن، دست انداز
دیکشنری هلندی به فارسی
مزاحمت کردن، مزاحم، زحمت دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
سرگرم کردن، بازی کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
تقسیم کردن، تقسیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
آشیانه کردن، لانه
دیکشنری هلندی به فارسی
پرچم زدن، بخیه ها، زخمی کردن، نیش زدن، در هم پیچیدن
دیکشنری هلندی به فارسی
آرایش کردن، سبک
دیکشنری آلمانی به فارسی
قرار دادن، محل
دیکشنری آلمانی به فارسی
دزدی کردن، سرقت، دزدیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ایستادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
آرایش کردن، یک ظاهر طرّاحی شده
دیکشنری هلندی به فارسی
سرگرم کردن، بازی کردن، به بازی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
با ویژگی های فولادی، فولاد
دیکشنری هلندی به فارسی
زحمت دادن، مزاحم، مختل کردن، مزاحمت کردن، مضطرب کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
احساس کردن، احساس، حسّ کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
ستاره
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
خواهان، خوٰاستن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ذین گذاشتن، مجموعه، صندلی گذاشتن
دیکشنری آلمانی به فارسی
آرزو داشتن، تلاش کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
برخورد کردن، دست انداز، کوبیدن، هل دادن
دیکشنری آلمانی به فارسی
کم یاب، به ندرت، نادر
دیکشنری آلمانی به فارسی