معنی setara - جستجوی لغت در جدول جو
setara
برابر، معادل
ادامه...
بَرابَر، مُعادِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
selar
زین گذاشتن، مهر و موم، مهر کردن
ادامه...
زین گُذاشتَن، مُهر و موم، مُهر کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secara setara
به طور مساوی
ادامه...
بِه طُورِ مُساوی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kesetaraan
برابری
ادامه...
بَرابَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
stark
به شدّت، قوی، به طور شدید، شدید
ادامه...
بِه شِدَّت، قَوی، بِه طُورِ شَدید، شَدید
دیکشنری آلمانی به فارسی
starr
سخت، سفت و سخت
ادامه...
سَخت، سِفت و سَخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
sutra
ابریشمی، ابریشم
ادامه...
اَبریشَمی، اَبریشَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
stary
قدیمی، بزرگتر
ادامه...
قَدیمی، بُزُرگتَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
utara
شمالی، شمال
ادامه...
شُمالی، شُمال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
suara
صدا
ادامه...
صِدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
setan
شیطانی، دیو
ادامه...
شِیطانی، دیو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
setia
وفادار
ادامه...
وَفادار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
segar
تازه
ادامه...
تازِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
vetar
مخالفت کردن، وتو
ادامه...
مُخالِفَت کَردَن، وِتو
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secar
خشک کردن، خشک
ادامه...
خُشک کَردَن، خُشک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
secar
خشک کردن، خشک
ادامه...
خُشک کَردَن، خُشک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
retard
دیرکرد، تأخیر، عقب ماندگی، تأخیر
ادامه...
دیرکَرد، تَأخیر، عَقَب ماندِگی، تَأخیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
segar
چمن زدن، درو
ادامه...
چَمَن زَدَن، دِرُو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
vetar
مخالفت کردن، وتو
ادامه...
مُخالِفَت کَردَن، وِتو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
satyra
طنز، تقلید
ادامه...
طَنز، تَقلِید
دیکشنری لهستانی به فارسی
satira
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
segera
فوری، سریع، به طور فوری، به زودی
ادامه...
فُوری، سَریع، بِه طُورِ فُوری، بِه زودی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sejarah
تاریخی، تاریخچه، تاریخ
ادامه...
تاریخی، تاریخچِه، تاریخ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، برای نشستن، نشستن
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بَرایِ نِشَستَن، نِشَستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
separar
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sátira
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
segare
ارّه کردن
ادامه...
اَرِّه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sátira
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
separar
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
getaran
لرزش، ارتعاش
ادامه...
لَرزِش، اِرتِعاش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak setara
نا برابر، برابر نیست
ادامه...
نا بَرابَر، بَرابَر نیست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی