معنی retard
retard
دیرکرد، تأخیر، عقب ماندگی، تأخیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با retard
regard
regard
زُل زَدَن، نِگَاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
retarder
retarder
تَعویق اَنداختَن، بِه تَأخیر اَنداختَن، عَقَب اُفتادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Regard
Regard
اِحتِرام، با تَوَجُّه بِه، مُلاحِظِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reward
Reward
پاداش دادَن، پاداش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
motard
motard
مُوتُورسَوار، دُوچَرخِه سَوار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
retiro
retiro
عَقَب نِشینی، خُروج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
restar
restar
تَفرِیق کَردَن، کَم کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
retiro
retiro
عَقَب نِشینی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
setara
setara
بَرابَر، مُعادِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی