معنی stark
stark
به شدّت، قوی، به طور شدید، شدید
دیکشنری آلمانی به فارسی
واژههای مرتبط با stark
Stark
Stark
شَدید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
stary
stary
قَدیمی، بُزُرگتَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
starr
starr
سَخت، سِفت و سَخت
دیکشنری آلمانی به فارسی
strak
strak
مُحکَم، تَنگ
دیکشنری هلندی به فارسی
sterk
sterk
شَدید، قَوی، بِه طُورِ شَدید، مُحکَم، بِه شِدَّت
دیکشنری هلندی به فارسی