جدول جو
جدول جو

معنی pozować - جستجوی لغت در جدول جو

pozować
ژست گرفتن، اشاره کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کمیسیون دادن، کنترل کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
ربودن، آدم ربایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
تولید مثل کردن، تکثیر کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی
کشیدن، بکشید
دیکشنری لهستانی به فارسی
کدگذاری کردن، کدگذاری، کروی
دیکشنری لهستانی به فارسی
جوش آوردن، به سرعت رشد می کنند، پختن، پخته شده
دیکشنری لهستانی به فارسی
ترویج کردن، تردید کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
غلبه کردن، شکست، شکست دادن، گمشده، نادرست
دیکشنری لهستانی به فارسی
مرغ را چرب کردن، مرغ
دیکشنری لهستانی به فارسی
شل کردن، آشفته
دیکشنری لهستانی به فارسی
پمپ کردن، باد کرده
دیکشنری لهستانی به فارسی
شکار کردن، درّنده، شکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
حکومت کردن، طمع
دیکشنری لهستانی به فارسی
بخار کردن، بخار پز کردن، جفت کردن، دروغگویی ها، تبخیر شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
مناسب بودن، درست است، متناسب بودن، متناقض، مساوی بودن، همکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
غش کردن، غصب کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ارّه کردن، گرانبها
دیکشنری لهستانی به فارسی
مرحله بندی کردن، روی صحنه بگذارد
دیکشنری لهستانی به فارسی
یارانه دادن، دستیار
دیکشنری لهستانی به فارسی
تنظیم کردن لحن، هم ترازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
شکایت کردن، تشکیل
دیکشنری لهستانی به فارسی
نیمه، ناخودآگاه
دیکشنری لهستانی به فارسی