معنی polewać
polewać
مرغ را چرب کردن، مرغ
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با polewać
podlewać
podlewać
آب دادَن، آبیاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
polować
polować
شِکار کَردَن، دَرَّندِه، شِکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
polecać
polecać
پیشنَهاد کَردَن، پیشنَهاد می کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
ubolewać
ubolewać
تَأسُف خُوردَن، فَرض
دیکشنری لهستانی به فارسی
powiewać
powiewać
غُرِّش کَردَن، غُرِّش
دیکشنری لهستانی به فارسی
polerować
polerować
صاف و بَرّاق کَردَن، هَمخوٰان
دیکشنری لهستانی به فارسی
poklepać
poklepać
بِه آرامی ضَربِه زَدَن، نالِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
pozować
pozować
ژِست گِرِفتَن، اِشارِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
pożerać
pożerać
بَلعیدَن، جَذب کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی