معنی pintar - جستجوی لغت در جدول جو
pintar
رنگ کردن
ادامه...
رَنگ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pintar
رنگ کردن
ادامه...
رَنگ کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pintar
هوشمند، باهوش، زرنگ
ادامه...
هوشمَند، باهوش، زِرَنگ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
piantare
کاشت کردن، گیاه
ادامه...
کاشت کَردَن، گیاه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contar
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pantas
مناسب
ادامه...
مُناسِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pincer
گاز گرفتن، خرج کردن، نیش زدن
ادامه...
گاز گِرِفتَن، خَرج کَردَن، نِیش زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
juntar
جمع کردن، کنار هم گذاشتن
ادامه...
جَمع کَردَن، کِنارِ هَم گُذاشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
listar
فهرست کردن، فهرست
ادامه...
فِهرِست کَردَن، فِهرِست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tentar
فریب دادن، وسوسه کردن
ادامه...
فَریب دادَن، وَسوَسِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apontar
هدف گذاری کردن، نقطه، انگشت اشاره کردن، اشاره کردن
ادامه...
هَدَف گُذاری کَردَن، نُقطِه، اَنگُشتِ اِشارِه کَردَن، اِشارِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sentar
صندلی گذاشتن، بنشین
ادامه...
صَندَلی گُذاشتَن، بِنِشین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apitar
بوق زدن، سوت زدن، هوهو کردن
ادامه...
بوق زَدَن، سوت زَدَن، هوهو کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cantar
سرود خوٰاندن، بخوٰان، خوٰاندن
ادامه...
سُرود خوٰاندَن، بِخوٰان، خوٰاندَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
jantar
شام خوردن، برای صرف ناهار
ادامه...
شام خُوردَن، بَرایِ صَرفِ ناهار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
listar
فهرست کردن، فهرست
ادامه...
فِهرِست کَردَن، فِهرِست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
linear
خطّی
ادامه...
خَطّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
plantar
کاشت کردن، گیاه
ادامه...
کاشت کَردَن، گیاه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cantar
خوٰاندن، بخوٰان، سرود خوٰاندن
ادامه...
خوٰاندَن، بِخوٰان، سُرود خوٰاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dictar
دستور دادن، دیکته کردن
ادامه...
دَستور دادَن، دیکتِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
peinar
شانه کردن
ادامه...
شانِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pintor
نقّاش
ادامه...
نَقَّاش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pintor
نقّاش
ادامه...
نَقَّاش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pingar
چکیدن، چکّه کردن
ادامه...
چِکیدَن، چِکِّه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
pitar
هوهو کردن، سوت زدن
ادامه...
هوهو کَردَن، سوت زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
montar
زین گذاشتن، سوار کردن، سواری کردن، صعود کردن
ادامه...
زین گُذاشتَن، سَوار کَردَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pastar
چرا کردن، مرتع
ادامه...
چِرا کَردَن، مَرتَع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apuntar
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pensar
فکر کردن، فکر کن
ادامه...
فِکر کَردَن، فِکر کُن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
plantar
کاشت کردن، گیاه
ادامه...
کاشت کَردَن، گیاه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pinchar
پرچم زدن، سوراخ کردن، تحریک کردن، سوزاندن
ادامه...
پَرچَم زَدَن، سوراخ کَردَن، تَحرِیک کَردَن، سوزاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pilotar
هدایت کردن، خلبان
ادامه...
هِدایَت کَردَن، خَلَبان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
puntuar
امتیاز دادن، نرخ، نقطه گذاری کردن
ادامه...
اِمتِیاز دادَن، نِرخ، نُقطِه گُذاری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Winter
زمستانی، زمستان
ادامه...
زِمِستانی، زِمِستان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
piscar
پلک زدن، چشمک زدن، سوسو زدن
ادامه...
پِلک زَدَن، چِشمَک زَدَن، سوسو زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی