معنی apontar
apontar
هدف گذاری کردن، نقطه، انگشت اشاره کردن، اشاره کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با apontar
apuntar
apuntar
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apostar
apostar
ذین گُذاشتَن، شَرط بَندی، شَرط بَندی کَردَن، قُمار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apostar
apostar
شَرط بَندی کَردَن، شَرط بَندی، قُمار کَردَن، ذین گُذاشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
adoptar
adoptar
اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abortar
abortar
مُتِوَقِّف کَردَن، سَقَط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
acortar
acortar
کوتاه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apretar
apretar
سِفت کَردَن، فِشُردَن، مُحکَم گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
apestar
apestar
بوی بَد دادَن، بو کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abortar
abortar
مُتِوَقِّف کَردَن، سَقَط
دیکشنری پرتغالی به فارسی