جدول جو
جدول جو

معنی opalać - جستجوی لغت در جدول جو

opalać
برنزه کردن، برای آفتاب گرفتن
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

وسواس داشتن، وسوسه
دیکشنری لهستانی به فارسی
سوزاندن، سوختن، دود کردن، مه آلود
دیکشنری لهستانی به فارسی
باریدن، باریک
دیکشنری لهستانی به فارسی
مخزن، ذخیره سازی
دیکشنری هلندی به فارسی
لحیم کردن، انعقاد
دیکشنری لهستانی به فارسی
سقوط کردن، سکوت
دیکشنری لهستانی به فارسی
سوزاندن جسد، چشمک زدن، سوزاندن
دیکشنری لهستانی به فارسی
توصیف کردن، توصیفی بودن
دیکشنری لهستانی به فارسی
رد کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
پرگفتن، سخنگو، حرف اضافه گفتن، مزخرف
دیکشنری لهستانی به فارسی
سرنگون کردن، سقوط کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
به زمین افتادن، به زودی، زمین خوردن، تلو تلو خوردن، افتادن، سقوط
دیکشنری لهستانی به فارسی
نهادن، نهادینه کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
صحنه را به دست گرفتن، تحت الشعاع قرار دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
افتادن، شل شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
در آفتاب دراز کشیدن، شامل کردن، برنزه کردن، قهوه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی