معنی opslag
opslag
مخزن، ذخیره سازی
دیکشنری هلندی به فارسی
واژههای مرتبط با opslag
opalać
opalać
بُرُنزِه کَردَن، بَرایِ آفتاب گِرِفتَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
opslaan
opslaan
ذَخیرِه کَردَن، ذَخیرِه کُنید، اَنبار کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
ontslag
ontslag
اِستِعفا، اِخراج
دیکشنری هلندی به فارسی