upadać upadać بِه زَمین اُفتادَن، بِه زودی، زَمین خُوردَن، تِلو تِلو خُوردَن، اُفتادَن، سُقوط دیکشنری لهستانی به فارسی
badać badać بَررَسی کَردَن، بَررَسی کُنید، تَحقِیق کَردَن، تِست ها، گُذَشتِه نِگَری، مُورِدِ بَررَسی قَرار دادَن، نادیدِه گِرِفتِه شُدِه اَست دیکشنری لهستانی به فارسی