معنی opalać się opalać się در آفتاب دراز کشیدن، شامل کردن، برنزه کردن، قهوه ای دَر آفتاب دِراز کِشیدَن، شامِل کَردَن، بُرُنزِه کَردَن، قَهوِه ای دیکشنری لهستانی به فارسی