upadać upadać بِه زَمین اُفتادَن، بِه زودی، زَمین خُوردَن، تِلو تِلو خُوردَن، اُفتادَن، سُقوط دیکشنری لهستانی به فارسی
udawać udawać اِدِّعا کَردَن، اِداری، تَظَاهُر کَردَن، تَظَاهُر کُنَندِه، وانِمود کَردَن دیکشنری لهستانی به فارسی
skakać skakać پَرِش کَردَن، پَرِش، جَهش کَردَن، پَریدَن، پَرِش کُن، جَست و خیز کَردَن، پُررَنگ، تار، جَهش یافتِه دیکشنری لهستانی به فارسی