معنی nie - جستجوی لغت در جدول جو
nie
هیچ، هیچ چیز
ادامه...
هیچ، هیچ چیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
niezmierzalny
غیرقابل اندازه گیری، غیر قابل انکار
ادامه...
غِیرِقابِلِ اَندازِه گیری، غِیرِ قابِلِ اِنکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieznajomy
ناآشنا، نابخردانه
ادامه...
ناآشِنا، نابِخرَدانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieznaczny
جزئی، ناچیز
ادامه...
جُزئی، ناچیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieznacznie
به طور ناچیز، به طور غیر ارادی
ادامه...
بِه طُورِ ناچیز، بِه طُورِ غِیرِ اِرادی
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmordowanie
بی پایان، غیر منطقی
ادامه...
بی پایان، غِیرِ مَنطِقی
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmniejszony
کاهش نیافته، افتادن
ادامه...
کاهِش نَیافتِه، اُفتادَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmierzony
غیرقابل وزن، فراموش نشدنی
ادامه...
غِیرِقابِلِ وَزن، فَراموش نَشُدَنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmierzalnie
به طور غیرقابل سنجش، بی ارزش ستایش
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ سَنجِش، بی اَرزِش سِتایِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezniszczalnie
به طور غیرقابل تخریب، بی تسلّی، به طور غیرقابل فساد، غیر قابل برگشت، فانی نشدنی، فایده گرایی
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ تَخرِیب، بی تَسَلِّی، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ فَساد، غِیرِ قابِلِ بَرگَشت، فانی نَشِدَنی، فایدِه گَرایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmiernie
به طور غیرقابل اندازه گیری، غیر قابل انتقال
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ اَندازِه گیری، غِیرِ قابِلِ اِنتِقال
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmienny
غیر بازگشتنی، بی پاسخ، ثابت، بی حرکتی، تغییر ناپذیر، تغییر نام، غیرقابل تغییر، سفت و سخت، غیر قابل برگشت
ادامه...
غِیرِ بازگَشتَنی، بی پاسُخ، ثابِت، بی حَرَکَتی، تَغییر ناپَذیر، تَغییر نام، غِیرِقابِلِ تَغییر، سِفت و سَخت، غِیرِ قابِلِ بَرگَشت
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmienność
بی تغییری، بی فکری، عدم تغییرپذیری، بی میلی، ثبات
ادامه...
بی تَغییری، بی فِکری، عَدَمِ تَغییرپَذیری، بی مِیلی، ثَبات
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmiennie
به طور غیرقابل تغییر، بدون تغییر، به طور تغییر ناپذیر، به طور همیشگی، تا ابد، غیر قابل درک، مدیتیشن
ادامه...
به طور غیرقابل تغییر، بِدونِ تَغییر، بِه طُورِ تَغییر ناپَذیر، بِه طُورِ هَمیشِگی، تا اَبَد، غِیرِ قابِلِ دَرک، مِدیتیشِن
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezmieniony
تغییر نیافته، بدون تغییر، ثابت
ادامه...
تَغییر نَیافتِه، بِدونِ تَغییر، ثابِت
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezłomny
استوار، استوانه ای، سرسخت، به طور قطعی، غیرقابل خم شدن، غیر قابل خاموش شدن
ادامه...
اُستُوار، اُستُوانِه ای، سَرسَخت، بِه طُورِ قَطعی، غِیرِقابِلِ خَم شُدَن، غِیرِ قابِل خاموش شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieznany
ناشناخته، کشف نشده
ادامه...
ناشِناختِه، کَشف نَشُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezniszczalny
فاسد نشدنی، به طور منحطّ، غیر تخریبی، غیر قابل تقسیم، نشکن، نصب، ناپذیر، نفرت انگیز
ادامه...
فاسِد نَشُدَنی، بِه طُورِ مُنحَطّ، غِیرِ تَخرِیبی، غِیرِ قابِل تَقسیم، نَشکَن، نَصب، ناپَذیر، نِفرَت اَنگیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
nier
انکار کردن، انکار کند، منفی کردن
ادامه...
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، مَنفی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nje
خارجی، بیرون
ادامه...
خارِجی، بیرون
دیکشنری سواحیلی به فارسی
unie
اتّحاد، اتّحادیه
ادامه...
اِتِّحاد، اِتِّحادیِه
دیکشنری هلندی به فارسی
vie
زندگی
ادامه...
زِندِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Tie
بستن، کراوات
ادامه...
بَستَن، کِراوات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nic
هیچ چیزی، نه
ادامه...
هیچ چیزی، نَه
دیکشنری لهستانی به فارسی
Lie
دروغ، دروغ گفتن
ادامه...
دُروغ، دُروغ گُفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nee
هیچ، نه
ادامه...
هیچ، نَه
دیکشنری هلندی به فارسی
nia
معناداری، قصد
ادامه...
مَعناداری، قَصد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
nieznośne
به طور غیرقابل تحمل، بدون تغییر
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، بِدونِ تَغییر
دیکشنری لهستانی به فارسی
nne
چهارم، چهار
ادامه...
چَهارُم، چَهار
دیکشنری سواحیلی به فارسی
Die
مردن، بمیر
ادامه...
مُردَن، بِمیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
die
آن ها، آن یکی
ادامه...
آن ها، آن یِکی
دیکشنری هلندی به فارسی
niebla
مه آلودگی، مه
ادامه...
مِه آلودِگی، مِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nieznośność
عدم تحمّل
ادامه...
عَدَمِ تَحَمُّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
nieznośnie
به طور غیرقابل تحمل، غیر قابل تحمّل
ادامه...
به طور غیرقابل تحمل، غِیرِ قابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezłomnie
بااستقامت، مطمئن
ادامه...
بااِستِقامَت، مُطمَئِن
دیکشنری لهستانی به فارسی