معنی minar - جستجوی لغت در جدول جو
minar
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
contaminar
آلودن، آلوده کردن، آلودگی ایجاد کردن
ادامه...
آلودَن، آلودِه کَردَن، آلودِگی ایجاد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminar con dificultad
راه رفتن با زحمت، به سختی راه برو
ادامه...
راه رَفتَن با زَحمَت، بِه سَختی راه بِرو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminar
راه رفتن
ادامه...
راه رَفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
difuminar
مبهم کردن، تاری
ادامه...
مُبهَم کَردَن، تاری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
determinar
تعیین کردن، تعیین کنید
ادامه...
تَعیین کَردَن، تَعیین کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
iluminar
آگاه کردن، درخشیدن، روشن کردن
ادامه...
آگاه کَردَن، دِرَخشیدَن، رُوشَن کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
seguridad al caminar
اطمینان در قدم برداشتن، ایمنی راه رفتن
ادامه...
اِطمینان دَر قَدَم بَرداشتَن، ایمِنی راه رَفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
eliminar
حذف کردن، از بین بردن
ادامه...
حَذف کَردَن، اَز بِین بُردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminar de puntillas
روی پنجه پا راه رفتن، روی نوک پا راه بروید
ادامه...
رویِ پَنجِه پا راه رَفتَن، رویِ نُوک پا راه بِرَوید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
diseño preliminar
طرّاحی اوّلیّه
ادامه...
طَرّاحی اَوَّلیِّه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
diseminar
پخش کردن، انتشار دهد
ادامه...
پَخش کَردَن، اِنتِشار دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
discriminar
تبعیض کردن، تبعیض قائل شدن
ادامه...
تَبعیض کَردَن، تَبعیض قائِل شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dominar
استاد شدن، استاد، سلطه داشتن، غلبه کردن
ادامه...
اُستاد شُدَن، اُستاد، سُلطِه داشتَن، غَلَبِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
laminar
لمینت کردن، لمینت
ادامه...
لَمینِت کَردَن، لَمینِت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
terminar
پایان دادن، تمام کردن
ادامه...
پایان دادَن، تَمام کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminar de manera torpe
راه رفتن به طور مضحک، ناشیانه راه برو
ادامه...
راه رَفتَن بِه طُورِ مُضحِک، نَاشِیانِه راه بِرو
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
caminar pesadamente
راه رفتن سنگین، پلّه کردن
ادامه...
راه رَفتَن سَنگین، پِلِّه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
minare
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mimar
نگهداری کردن کودک، متنعّم کردن، لوس کردن
ادامه...
نِگَهداری کَردَن کودک، مُتِنَعِّم کَردَن، لوس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
miner
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
minor
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mirar
چشم دوختن، نگاه کن، نگاه کردن
ادامه...
چَشم دوختَن، نِگَاه کُن، نِگاه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mimar
لوس کردن، متنعّم کردن، نگهداری کردن کودک
ادامه...
لوس کَردَن، مُتِنَعِّم کَردَن، نِگَهداری کَردَن کودک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
minor
جزئی، کوچکتر
ادامه...
جُزئی، کوچَکتَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
mirar
هدف قرار دادن، هدف
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
minor
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری هلندی به فارسی
predeterminar
پیش تعیین کردن، از پیش تعیین کنید، پیش فرض کردن
ادامه...
پیشِ تَعیین کَردَن، اَز پیشِ تَعیین کُنید، پیش فَرض کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nominar
نامزد کردن
ادامه...
نامزَد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
denominar
اصطلاح کردن، نام، نامگذاری کردن
ادامه...
اِصطِلاح کَردَن، نام، نامگُذاری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fulminar con la mirada
نگاه خشمگین انداختن، خیره کننده
ادامه...
نِگَاه خَشمگین اَنداختَن، خیرِه کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
examinar
آزمون دادن، بررسی کنید، بررسی کردن، مورد بررسی قرار دادن
ادامه...
آزمون دادَن، بَررَسی کُنید، بَررَسی کَردَن، مُورِدِ بَررَسی قَرار دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
preliminarmente
به طور مقدّماتی
ادامه...
بِه طُورِ مُقَدَّماتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
preliminar
مقدّماتی
ادامه...
مُقَدَّماتی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Preliminary
مقدّماتی
ادامه...
مُقَدَّماتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی