معنی mirar
mirar
هدف قرار دادن، هدف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با mirar
mirar
mirar
چَشم دوختَن، نِگَاه کُن، نِگاه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
girar
girar
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mimar
mimar
لوس کَردَن، مُتِنَعِّم کَردَن، نِگَهداری کَردَن کودک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
migrar
migrar
مُهاجِرَت کَردَن، مُهاجِرَت کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
tirar
tirar
پَرتاب کَردَن، پَرتاب، کِشیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mirare
mirare
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
virar
virar
واژگون شُدَن، چَرخیدَن، وارونِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
girar
girar
غَلتیدَن، چَرخاندَن، چَرخیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
minar
minar
تَضعیف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی