جدول جو
جدول جو

معنی menyetor - جستجوی لغت در جدول جو

menyetor
سپردن، سپرده گذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سیمان زدن، ریخته گری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
حفر کردن، متّه، حفّاری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تنظیم کردن، مجموعه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سانسور کردن، سانسور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پراکنده کردن، گسترش، گسترش دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
وحشت زدگی ایجاد کردن، به وحشت انداختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
راهنما، نکات
دیکشنری لهستانی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
راهنما، مربّی
دیکشنری هلندی به فارسی