معنی meneror
meneror
وحشت زدگی ایجاد کردن، به وحشت انداختن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با meneror
menegur
menegur
سَرزَنِش کَردَن، سَرزَنِش کَرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengecor
mengecor
سیمان زَدَن، ریختِه گَری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengebor
mengebor
حَفر کَردَن، مَتِّه، حَفّاری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
generar
generar
ایجاد کَردَن، ماشه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
menyetor
menyetor
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
venerar
venerar
اِحتِرام گُذاشتَن، اَرج نَهادَن، حُرمَت گُذاشتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
venerar
venerar
اِحتِرام گُذاشتَن، اَرج نَهادَن، حُرمَت گُذاشتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
meteoor
meteoor
بِه طُورِ شَهاب وار، شَهاب سَنگ
دیکشنری هلندی به فارسی
mentor
mentor
راهنَما، مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی