جدول جو
جدول جو

معنی mening - جستجوی لغت در جدول جو

mening
نظر
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از Pending
تصویر Pending
مقدمه مفهومی
وضعیت معلق (Pending) به شرایطی اطلاق می شود که یک عملیات، تراکنش یا درخواست شروع شده اما هنوز به اتمام نرسیده یا نتیجه ای برای آن تعیین نشده است. این مفهوم در سیستم های نرم افزاری و شبکه ای اهمیت ویژه ای دارد.
کاربرد در فناوری اطلاعات
1. در تراکنش های بانکی: پرداخت های در حال پردازش
2. در سیستم های توزیع شده: درخواست های در حال انجام
3. در پایگاه داده: تراکنش های تکمیل نشده
4. در مدیریت کار: وظایف در حال انتظار
مثال های واقعی
- وضعیت ’’معلق’’ در تراکنش های بانکی آنلاین
- درخواست های HTTP در حال انتظار برای پاسخ
- وظایف در صف انتظار در سیستم های صف بندی
نقش در توسعه نرم افزار
مدیریت وضعیت معلق:
- سیستم های پیگیری وضعیت (Status Tracking)
- مکانیزم های زمان بندی مجدد (Retry Mechanisms)
- سیستم های هشدار برای عملیات طولانی
تاریخچه
تکامل مدیریت عملیات معلق:
- 1970: سیستم های تراکنش اولیه
- 1990: استانداردهای وضعیت در پروتکل های شبکه
- 2010: سیستم های پیچیده مدیریت گردش کار
تفاوت با مفاهیم مشابه
- با ’’Failed’’ که نشان دهنده شکست است
- با ’’Completed’’ که نشان دهنده اتمام است
پیاده سازی فنی
- در بانک های اطلاعاتی: تراکنش های در حال انجام
- در JavaScript: Promiseهای در حال انتظار
- در Python: وضعیت Taskهای async
چالش ها
- مدیریت زمان بندی عملیات معلق
- تشخیص عملیات مسدود شده
- ارتباط وضعیت به کاربران نهایی
نتیجه گیری
مدیریت صحیح عملیات معلق برای قابلیت اطمینان سیستم و تجربه کاربری مطلوب ضروری است.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
آغاز، باز کردن، باز شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغاز، باز کردن، باز شدن
دیکشنری هلندی به فارسی
معنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشایند، خوش خیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اطّلاع رسانی
دیکشنری هلندی به فارسی
تصویری از Tuning
تصویر Tuning
مقدمه مفهومی درباره واژه
میزان سازی (Tuning) در فناوری اطلاعات به فرآیند نظام مند تنظیم پارامترهای یک سیستم کامپیوتری برای دستیابی به عملکرد مطلوب اشاره دارد. این فرآیند پیشرفته تر از تنظیمات ساده است و معمولاً شامل مراحل اندازه گیری، تحلیل، تغییر پارامترها و ارزیابی نتایج می شود. میزان سازی می تواند بر روی سخت افزار، نرم افزار یا ترکیبی از هر دو انجام شود. این مفهوم در حوزه های مختلفی از جمله پایگاه داده، شبکه، سیستم های عامل و برنامه نویسی کاربرد دارد. میزان سازی موفق نیازمند درک عمیق از رفتار سیستم و تعامل بین اجزای مختلف آن است.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در پایگاه داده، برای بهینه سازی عملکرد پرس وجوها و شاخص ها استفاده می شود. در شبکه های کامپیوتری، برای تنظیم پارامترهای انتقال داده کاربرد دارد. در سیستم های عامل، برای بهینه سازی مدیریت منابع استفاده می شود. در برنامه نویسی، برای تنظیم پارامترهای زمان اجرا به کار می رود. در یادگیری ماشین، برای تنظیم هایپرپارامترهای مدل استفاده می شود. در سیستم های ذخیره سازی، برای تنظیم پارامترهای کش و بافر کاربرد دارد. در وب سرورها، برای تنظیم پارامترهای همزمانی و اتصال استفاده می شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
1. میزان سازی پارامترهای Oracle برای بارکاری خاص 2. تنظیم پارامترهای هسته لینوکس برای کارایی بهتر 3. بهینه سازی هایپرپارامترهای شبکه عصبی 4. تنظیم پارامترهای JVM برای برنامه های سازمانی 5. میزان سازی تنظیمات Nginx برای بار زیاد 6. بهینه سازی پارامترهای TCP برای شبکه های پرتاخیر 7. تنظیم پارامترهای جمع آوری زباله در زمان اجرا 8. میزان سازی الگوریتم های مرتب سازی برای داده های خاص 9. تنظیم پارامترهای کامپایلر برای معماری خاص 10. بهینه سازی تنظیمات Redis برای الگوی دسترسی خاص.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری سیستم های توزیع شده، میزان سازی پارامترهای ارتباطی حیاتی است. در پایگاه داده های بزرگ، میزان سازی شاخص ها و پرس وجوها عملکرد را بهبود می بخشد. در سیستم های بلادرنگ، میزان سازی پارامترهای زمان بندی ضروری است. در معماری میکروسرویس، میزان سازی پارامترهای ارتباط بین سرویس ها مهم است. در سیستم های ذخیره سازی ابری، میزان سازی پارامترهای دسترسی به داده ها مؤثر است. در شبکه های عصبی، میزان سازی هایپرپارامترها بر دقت مدل تأثیر می گذارد.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم میزان سازی به دهه 1970 و سیستم های پایگاه داده اولیه بازمی گردد. در دهه 1980، در سیستم های عامل پیشرفته استفاده شد. در دهه 1990، در شبکه های کامپیوتری اهمیت یافت. در دهه 2000، در سیستم های توزیع شده گسترش یافت. در دهه 2010، در یادگیری ماشین و کلان داده ها حیاتی شد. امروزه، در سیستم های ابری و اینترنت اشیا نقش کلیدی دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
میزان سازی با بهینه سازی که مفهوم گسترده تری دارد تفاوت دارد. با تنظیم که ممکن است شامل تغییرات ساده باشد متفاوت است. با کالیبراسیون که معمولاً به دستگاه های فیزیکی اشاره دارد تفاوت دارد. با پیکربندی که شامل تنظیمات اولیه است نیز تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Python از کتابخانه هایی مانند Hyperopt برای میزان سازی مدل استفاده می شود. در Java از ابزارهای JVM برای میزان سازی استفاده می شود. در C++ از پرچم های کامپایلر برای میزان سازی کد استفاده می شود. در SQL از ابزارهای تحلیل پرس وجو برای میزان سازی استفاده می شود. در JavaScript از تنظیمات موتورهای اجرا برای میزان سازی استفاده می شود. در Go از تنظیمات زمان اجرا برای میزان سازی استفاده می شود. در Ruby از ابزارهای پروفایلینگ برای میزان سازی استفاده می شود.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
1. تصور اینکه میزان سازی همیشه منجر به بهبود می شود 2. عدم درک تفاوت بین میزان سازی و بهینه سازی 3. باور غلط درباره یکسان بودن پارامترهای بهینه برای تمام سیستم ها 4. تصور اشتباه درباره عدم نیاز به آزمایش پس از میزان سازی 5. عدم توجه به اثرات متقابل پارامترها 6. باور نادرست درباره سادگی فرآیند میزان سازی 7. تصور اینکه میزان سازی فقط برای سیستم های بزرگ لازم است 8. عدم درک نیاز به میزان سازی مجدد پس از تغییرات سیستم.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
میزان سازی فرآیندی تخصصی و حیاتی برای بهبود عملکرد سیستم های اطلاعاتی است. این فرآیند نیازمند دانش عمیق از معماری سیستم، روش های علمی آزمایش و تجربه عملی است. میزان سازی مؤثر می تواند تفاوت چشمگیری در کارایی سیستم ایجاد کند، اما انجام نادرست آن ممکن است منجر به مشکلات جدید شود. درک اصول میزان سازی و روش های صحیح انجام آن برای مهندسان نرم افزار و مدیران سیستم ضروری است.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
مسکن، خانه
دیکشنری هلندی به فارسی
دقیقه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چابک دست، انعطاف پذیر، چابک
دیکشنری هلندی به فارسی
افزایش دادن، افزایش دهد، بالا بردن، تشدید کردن، بهبود بخشیدن، ارتقا دادن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صعودی، افزایش دهد، افزایشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ردّپا گذاشتن، آثاری بر جای گذاشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
زخم برداشتن، جای زخم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ساکت، آرام، آرامش یافته، آرامش داده شده، ساکت شده، آرامش پذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ارسال، حمل و نقل
دیکشنری هلندی به فارسی
دیدگاه ها، نظرات
دیکشنری هلندی به فارسی
ابری کردن، ابری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بردن، برنده شوید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اندازه گیری
دیکشنری هلندی به فارسی
جزئی، مقدار کمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
وزیدن، ضربه زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تقلید کردن، کپی کنید، تقلیدی، شبیه سازی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فریب دادن، تقلّب کردن، فریبکار، فریب دهنده، فریب آمیز، گول زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آزاردهنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرّر، اغلب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خشکیده، خشک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نامتقارن، کج شده، مایل، شیب داشتن، کج، شیب دار، کج کلاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آموزش، تلقین
دیکشنری لهستانی به فارسی
اساسی، مهمّ است، مهمّ، بسیار مهمّ، محوری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خوشحال، مانند، شاد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترک کردن، ترک، رها کردن، محبوس کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی