جدول جو
جدول جو

معنی mengalir - جستجوی لغت در جدول جو

mengalir
جاری بودن، جریان، فوران، جاری شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

اسکرول کردن، پیمایش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تونل زدن، حفّاری، غار رفتن، کندن، گودال کندن، حفّاری کردن، حفر کردن، از خاک درآوردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
درهم پیچیدن، در هم تنیده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
اخراج کردن، بدرقه کردن، از جابجا کردن، زدودن، بیرون کردن، برکنار کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تراشیدن، حک کردن، حکّاکی کردن، خراشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترتیب دادن، ترتیب دهید، تنظیم کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تسلیم کردن، عقب نشینی، گذشتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آموزش دادن، آموزش دهید، تدریس کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کلیک کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سبقت گرفتن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
کپی کردن، کپی کنید، فتوکپی گرفتن، رونوشت برداری کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
روان شناس، ذهنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ذوب شدن، ذوب شود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بلعیدن، قورت دادن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
برق زدن، الکتریسیته را هدایت کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی