معنی lavare - جستجوی لغت در جدول جو
lavare
شستشو دادن، شستن
ادامه...
شُستِشو دادَن، شُستَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
vagare
سرگردان شدن، سرگردان
ادامه...
سَرگَردان شُدَن، سَرگَردان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
amare
دوست داشتن، عشق
ادامه...
دوست داشتَن، عِشق
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
arare
شخم زدن
ادامه...
شُخم زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
livre
آزاد، رایگان، بی قید
ادامه...
آزاد، رایِگان، بی قِید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cavar
تونل زدن، حفّاری، غار رفتن، کندن، خراشیدن، حفر کردن
ادامه...
تونِل زَدَن، حَفّاری، غار رَفتَن، کَندَن، خراشیدَن، حَفر کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
avaro
خسیس
ادامه...
خَسیس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cavar
حفر کردن، حفّاری، غار رفتن، کندن
ادامه...
حَفر کَردَن، حَفّاری، غار رَفتَن، کَندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lapar
گرسنه
ادامه...
گُرُسنِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
avaro
طمعکار، خسیس
ادامه...
طَمَعکار، خَسیس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
laver
شستشو دادن، شستن
ادامه...
شُستِشو دادَن، شُستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lodare
تحسین کردن، ستایش، ستایش کردن، مدح کردن
ادامه...
تَحسِین کَردَن، سِتایِش، سِتایِش کَردَن، مَدح کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
lavorare
کار کردن
ادامه...
کار کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
legare
اتّحاد دادن، مقیّد کردن، بستن، بستن به، بسته شدن، باند زدن، رشته کردن
ادامه...
اِتِّحاد دادَن، مُقَیَّد کَردَن، بَستَن، بَستَن بِه، بَستِه شُدَن، باند زَدَن، رِشتِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
havale
حواله، انتقال
ادامه...
حَوالِه، اِنتِقال
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
elevare
بالا بردن
ادامه...
بالا بُردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
salare
نمک پاشیدن، نمک
ادامه...
نَمَک پاشیدَن، نَمَک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
avare
بخیل، خسیس، طمعکار، غیر سخاوتمند
ادامه...
بَخِیل، خَسیس، طَمَعکار، غِیرِ سِخاوَتمَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
salvare
ذخیره کردن، ذخیره کنید، نجات دادن
ادامه...
ذَخیرِه کَردَن، ذَخیرِه کُنید، نَجَات دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
scavare
از خاک درآوردن، حفّاری، تونل زدن، چالوس کردن، حفّاری کردن، حفر کردن، خراشیدن، غار رفتن، کندن
ادامه...
اَز خاک دَرآوَردَن، حَفّاری، تونِل زَدَن، چالوس کَردَن، حَفّاری کَردَن، حَفر کَردَن، خراشیدَن، غار رَفتَن، کَندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
favore
محبّت، به نفع
ادامه...
مَحَبَّت، بِه نَفع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
covare
تخم گذاری کردن، نوزادان
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
datare
تاریخ گذاشتن، تاریخ
ادامه...
تاریخ گُذاشتَن، تاریخ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
alzare
بلند کردن، بالا بردن، پرچم بلند کردن
ادامه...
بُلَند کَردَن، بالا بُردَن، پَرچَم بُلَند کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pagare
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
placare
آرام کردن، دلجویی کردن
ادامه...
آرام کَردَن، دِلجویی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
clavar
چسباندن، ناخن، میخ زدن، میخکوب کردن
ادامه...
چَسباندَن، ناخُن، میخ زَدَن، میخکوب کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Savage
وحشی
ادامه...
وَحشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bavard
پر حرف، پرگو، گفتگوگر
ادامه...
پُر حَرف، پُرگو، گُفتِگوگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Ravage
ویران کردن
ادامه...
ویران کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
lavar
شستشو دادن، برای شستن، شستن
ادامه...
شُستِشو دادَن، بَرایِ شُستَن، شُستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
lavar
شستشو دادن، شستن
ادامه...
شُستِشو دادَن، شُستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
avaro
بخیل، خسیس، خوکی، غیر سخاوتمند
ادامه...
بَخِیل، خَسیس، خوکی، غِیرِ سِخاوَتمَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی