معنی laver
laver
شستشو دادن، شستن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با laver
lacer
lacer
رُباط زَدَن، توری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lever
lever
بالا بُردَن، بالابَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Waver
Waver
تَزَلزُل کَردَن، تَزَلزُل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
paver
paver
آسفالت کَردَن، سَنگفَرش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lavar
lavar
شُستِشو دادَن، شُستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lamer
lamer
لیسیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
lavar
lavar
شُستِشو دادَن، بَرایِ شُستَن، شُستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
later
later
دیرتَر، بَعداً
دیکشنری هلندی به فارسی
lager
lager
پایین تَر
دیکشنری هلندی به فارسی