جدول جو
جدول جو

معنی kuvunjika - جستجوی لغت در جدول جو

kuvunjika
ریز ریز شدن، شکستن، منحل شدن، فرسوده، خراب
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آویزان بودن، آویزان کردن، آویزان شدن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آسیب ناپذیری، شکسته نیست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
کلاه گذاشتن، برای پوشاندن، پوشاندن، ابری کردن، پوشش دادن، در بر گرفتن، پوشش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکستن، برای شکستن، منحل کردن، نقض کردن، قطع کردن، پاره کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ریز، شکسته، افسون شده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
به طور شکسته، در حالت شکسته
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شکافنده، باعث شکستن آن شود
دیکشنری سواحیلی به فارسی
قابل شکستن، آسان برای شکستن
دیکشنری سواحیلی به فارسی