kuandika kuandika یادداشت کَردَن، بَرایِ نِوِشتَن، رونِوِشت بَرداری کَردَن، نِوِشتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutumika kutumika اِعمال کَردَن، اِستِفادِه می شَوَد، اِستِفادِه شُدِه، فَرسودِه دیکشنری سواحیلی به فارسی
kufunika kufunika کُلاه گُذاشتَن، بَرایِ پوشاندَن، پوشاندَن، اَبری کَردَن، پوشِش دادَن، دَر بَر گِرِفتَن، پوشِش دیکشنری سواحیلی به فارسی