ترجمه kuvunja به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kuvunja
kutunza
- kutunza
- مُراقِبَت کَردَن، بَرایِ مُراقِبَت اَز، تَأمین کَردَن، تَوَجّه کَردَن، پَرَستاری کَردَن، نِگَهداری کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuvutia
- kuvutia
- جَذب کُنَندِه، جالِب، فَریفتَن، جَذب کَردَن، جَذّاب، جَذّابِیَت، فَریبَندِگی، مَجار کَردَن، قانِع کُنَندِه، دِلرُبا، وَسوَسِه اَنگیز، دِلنِشین
دیکشنری سواحیلی به فارسی