معنی vunjika
vunjika
ریز، شکسته، افسون شده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با vunjika
kuvunjika
kuvunjika
ریز ریز شُدَن، شِکَستَن، مُنحَل شُدَن، فَرسودِه، خَرَاب
دیکشنری سواحیلی به فارسی