جدول جو
جدول جو

معنی kutengana - جستجوی لغت در جدول جو

kutengana
جدایی، شکستن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تبلیغ کردن، اعلام کند، اعلام کردن، پرتوافکندن، سرگیجه دادن، فرمان دادن، اعلان کردن، اظهار کردن، بیان کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تجزیه، منحرف کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تصادم کردن، برخورد، تصادم، تصادف کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بیگانگی، جدا شدن، کناره گیری، جدایی، منعزل، انزوا، جدا بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بی اثر کردن، لغو، محروم کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مجاورت داشتن، اتّصال، ادغام کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
همزمان بودن، مطابقت دادن، مطابقت داشتن، مساوی بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جدایی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حاشیه ای کردن، جدا کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جدایی ناپذیر
دیکشنری سواحیلی به فارسی