kupigana kupigana نَبَرد کَردَن، بَرایِ مُبارِزِه، مُبارِزِه کَردَن، جَنگیدَن، دَست و پَنجِه نَرم کَردَن، جُستُجو کَردَن، کُشتی گِرِفتَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kuendana kuendana هَمزَمان بودَن، مُطابِقَت دادَن، مُطابِقَت داشتَن، مُساوی بودَن دیکشنری سواحیلی به فارسی