جدول جو
جدول جو

معنی kusumbua - جستجوی لغت در جدول جو

kusumbua
آزاردهنده، مزاحم، مضطرب کردن، آزار دادن، زحمت دادن، آشفته کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پراکنده، برای گسترش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پر حرفی کردن، به یاد داشته باشید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تصویب کردن، برای شناسایی، تشخیص دادن، شناسایی کردن، شناختن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
حفظ، برای یادآوری، یاد گرفتن، یادآوری کردن، به یاد آوردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
لرزش داشتن، تاب خوردن، نوسان، لرزش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مالش دادن، مالیدن، پاک کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دمیدن، نفس کشیدن، تنفّس، بازدم، نفس زنان، غرّش، استنشاق کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
زوزه کشیدن، تغییر دهید
دیکشنری سواحیلی به فارسی
با صدای خراش دار، برای اذیّت کردن، به طور خراش دهنده
دیکشنری سواحیلی به فارسی
نگران کننده، به شکلی نگران کننده
دیکشنری سواحیلی به فارسی