kukumbuka kukumbuka حِفظ، بَرایِ یادآوَری، یاد گِرِفتَن، یادآوَری کَردَن، بِه یاد آوَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی
kusumbua kusumbua آزاردَهَندِه، مُزاحِم، مُضطَرِب کَردَن، آزار دادَن، زَحمَت دادَن، آشُفتِه کَردَن دیکشنری سواحیلی به فارسی