ترجمه kutambua به فارسی - دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با kutambua
kusumbua
- kusumbua
- آزاردَهَندِه، مُزاحِم، مُضطَرِب کَردَن، آزار دادَن، زَحمَت دادَن، آشُفتِه کَردَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutatua
- kutatua
- داوَری کَردَن، بَرایِ حَل کَردَن، تَعیین کَردَن، حَل کَردَن، باز کَردَن پیچیدِگی ها
دیکشنری سواحیلی به فارسی