جدول جو
جدول جو

معنی glanzen - جستجوی لغت در جدول جو

glanzen
درخشیدن
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کاشت کردن، گیاه
دیکشنری آلمانی به فارسی
لعاب زدن، لعاب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وزیدن، ضربه زدن، پف کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
برنامه ریزی کردن، برنامه ریزی کنید، زمان بندی کردن، نقشه کشیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
چرا کردن، چرا
دیکشنری هلندی به فارسی
رقصیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور عمومی سفر کردن، زمین، فرود آمدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
جمع آوری کردن، چیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ترکیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
ریش دار، برّاق، درخشان، به طور برّاق، به طور درخشان، صاف
دیکشنری هلندی به فارسی
دستکاری کردن، برنامه ها، برنامه ریزی کردن، زمان بندی کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
کاشت کردن، گیاهان
دیکشنری هلندی به فارسی
برّاقیّت، بدرخشید
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور برّاق، پر زرق و برق، به طور درخشان، درخشان، ریش دار، صاف
دیکشنری آلمانی به فارسی
باور کردن، باور کنید
دیکشنری آلمانی به فارسی
غرّیدن، غرغر کردن
دیکشنری آلمانی به فارسی
درخشیدن
دیکشنری آلمانی به فارسی
فرود آمدن
دیکشنری هلندی به فارسی