معنی glazea
glazea
لعاب زدن، لعاب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
واژههای مرتبط با glazea
glaner
glaner
جَمع آوَری کَردَن، چیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
glacer
glacer
لُعاب زَدَن، لُعاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
glasear
glasear
لُعاب زَدَن، لُعاب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
grazia
grazia
فِیض، لُطف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
grazen
grazen
چِرا کَردَن، چِرا
دیکشنری هلندی به فارسی
glanzen
glanzen
دِرَخشیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
blazen
blazen
وَزیدَن، ضَربِه زَدَن، پُف کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Blaze
Blaze
سوزاندَن، شُعلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Glaze
Glaze
لُعاب زَدَن، لُعاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی