معنی plannen plannen دستکاری کردن، برنامه ها، برنامه ریزی کردن، زمان بندی کردن دَستکاری کَردَن، بَرنامِه ها، بَرنامِه ریزی کَردَن، زَمان بَندی کَردَن دیکشنری هلندی به فارسی